کوهستان عشق

کوهستان عشق

هوای تــــــــــــــو را دارد کوهستان ...
کوهستان عشق

کوهستان عشق

هوای تــــــــــــــو را دارد کوهستان ...

بودنـــ اونا که بودنشــــون بـــــودنه

تو زندگی من به غیر از پدر و مادر و برادرم  ، توی آشنایان نزدیکم چند نفر هستن که نقش های مهمی داشتن و آدمای باحالی هستن


حالا   میخوام ازشون تو وبلاگم بگم که یادگاری بمونه 



نفر اووووووووووووووووووووول : 


:::::::  مااااااااااااااااااااااااادر بزرگه : اینم شکلش :

سن : فره ( به معنی زیاد ) اما همیشه خودش میگه 14 سالشه

قد : زیر خط استوا به زور 150 میشه

وزن : 145 ... اصلا به رژیم لاغری معتقد نیست و به تیپش افتخار میکنه


مادر بزرگ مادری من یکی از شیرینترین و باحالترین و دوسداشتنی ترین اشخاص زندگی منه و چهرش اینشکلیه  هووووووووووووووووو خیلی خیلی خیلی باحاله فقط سایزش یکم بزرگه به طوری که معمولا از هر دربی که عبور میخواد بکنه پسرش یه بوردیزل داره ایکی ثانیه روشن میکنه بوردیزلو و اون دربو تخریب میکنه که مادر بزرگم رد شه آخه متاسفانه درب های داخل ایران سایزشون در اندازه ای نیست که مادربزگم قدرت عبور داشته باشه 

 برای عبور و مرور های روزمرش هم عمرا از ماشین استفاده نمیکنه آخه فعلا ماشینی اختراع نشده که سایزش باشه و توش جاش بشه که البته ما از مخترعین خودروی خلاقی که بتونن خودرویی جادار و مطئن طراحی کنن استقبال میکنیم

مادربزرگ من خیلی شیرین زبونه و معمولا روزانه بین 2 تا چهار هزارتا قرص و دارو رو مصرف میکنم به حدی که الان تازگیا خودکفا شده و ایکی ثانیه خودش قرصو دارو تولید میکنه تو خونه و اما ماشالله هزار ماشاالله خیلی هم خوشکل و خوش چهرست و اصلا هم از کلیپس استفاده نمیکنه عین بقیه دخترا که قدش بلند نشون بده بلکه همیشه شیک پوش و براق و عین منظومه شمسی لباساش پر از زرقو برق آخه دوس داره و کلا هم معمولا به اندازه دو تا چهار متر جابجا نمیشه یعنی بخوای حساب کنی در طول روز حدود 300 تا 400 سانتیمتر از مکان خودش جابجا میشه و روزانه چندین ملیون رکعت نماز میخونه از لحاظ اخلاقی هم ماهه فقط اگه بهش سرنزنی وازش یاد نکنی مطمئن در اولین دیدار شسته میشی



:::::::تنها پسر خاله من : اینم شکلش :

اسمش : سبحان

سن : 15 سال

وزن : معمولی


این پسر خاله اینقد گله که نمیشه وصفش کرد فقط حیف با هر چی لات و لوته در ارتباط و یکم بیشخصیتش کرده اما بیش از اندازه باحاله دوس داشتنیه  با معرفت و با مرامه و کلا تو مغزش یه گردو تو خالی هستش و کاملا تعطیله حرفه ای ترین شخص در تقلب کردن در امتحانات به شکلی که از ژاپن و چین ازش دعوت کردن که بره دوره تقلب با چاقو ، تقلب با اسپری فلفل ، تقلب با زورگیری ، تقلب با کف گرگی ، تقلب با اتش سوزی و تقلب با نارنجک و ژ3 و آرپیجیو دیگر انواع تقلب ها رو بهشون یاد بدهکلا بودن در کنارش هیچگونه امنیتی نداره و اگه چند لحظه در مکان داخلی خونه در کنارش باشی و برق بره وقتی که برق بیاد میبینی ( دی ی ی ی ی ی  ) دیگه بماند ... اما خب گاهی رو اعصاب من پیاده روی میکنه و منم مجبورم این شکلی از خجالتش در بیام : در کل خیلی در مناطق خلوت و تاریک نباید باهاش مجاورت کنی در کل خیلی باحال بی آزارهو عشقه ماهیگیریه






::::::: دختر خالم : اینم شکلش :

اسمش : سارا


هوووووووووووووووو دختر خاله من خیلی باحاله خیلی خیلی خیلی دووووسش دارم بیشتر خوبیا در وجودش نهفتست بیشترشون و نزدیکتر شخص به من تو همه خونوادمه ... صب تا شب درس میخونه و زرنگو باهوشه هرچند همیشه از دست درساش اینشکلیه :

نمیدونم از کجاش شرو کنم و بگم اما مهربون ، خوش قلب ، سرخور ، باحال  ، با وقار ، جذاب ، خوشکل ، بامزه ، شیرین ، و قلب به بزرگی دریا ... در کل خیلی با معرفته و خیلی دوس داشتنیه اخه میگن حلال زاده یا به داییش میبره یا به خالش که من به داییم بردم و سارا هم به مادر من برده ...که البته این ویژگی های سارا کوچیکتر بخش از خوبی های وجود مادر منه ... و هر چند اینو هم باید بگم که " خواهر سارا " یکی از افراد خاصو دوس داشتنی زندگیم بوده و هست و در کل این دختر خالم سارا  هم خیـــــــــــلی خیـــــلی خیلی بییییییییییییییییییسته







:::::: دختر داییم : دختر خیلی خوبیه .





::::::خان داییم :

اسمش : یارمحمد


دایی محمد یه جنتلمن واقعی و به تمام معنا عین خودمه اون دوست درجه یک خونوادگی منه ... اون تنها فردیه که از همه باهاش راحت تر  هستم و خلاصه نمیدونم چی بگم اما از داشتنش خیلی خوشحالم خیلی ، ویژگی های خاص اخلاقی و خلقی که برگرفته از معرفت درونیش و داشتن قلبی پر از خوبی اونو تبدیل به منحصر بفرد ترین اشخاص زندگیم کرده هوووووووووووووووو هرچقد در موردش بگم کمه . خیلی دوسش دارم ... البته یکی دیگه از دایی هام که اسمش وحید   باز بعد از دایی محمد باز جز بهترین دایی های دنیاست و خیلی گله و البته کاملا خوشتیپ و خوشکل کلا دایی های دارم  بهتر از برگ درخت و البته بازم یکی از افراد خاص زندگیم زندایی عزیزمه (همسر دایی بزرگه ) که مطمئنم نمونشو کم میشه پیدا کرد توی زندایی ها چونکه خیلی خوش قلب و مهربونه و خلاصه تکه ... و البته پسر داییم علیرضا   هم که چندسالیه به جمع ما پیوسته که با مادر و پدر خاصی که داره طبیعتا خودش هم از یه شخصیت خاصی داره بهرهمند میشه که اون جذابو دوس داشتنی کرده و از الان تلنگرای شخصیتیش در حال بروزه و خلاصه یه تیکه شیرینیه واسه خودش


::::: و اینم یه تصویر جدید از خودمه .



پاپی و پانا


سلام سلام سلام به همه دوستاااااااااااااااااااااااااااااااااااااان خوووووپم


الان که دارم مینویسم آسمون شهر بارونیه  و صدای رعدو برق طنین انداز شده در احساس پاییز واقعا زیباست و واقعا دلنشینه امروز  اولین عشق زندگیمو معرفی میکنم اگه گفتین کی هستش ؟


.

.

.

.

.

.

.

.

.

. خب حدس بزن دیگه

.

.

.

.

.

.

.

.

باوشه خودم میگم اولین عشق زندگی من "  باروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونه  "... آره بارانه خداوند که وقتی میباره روح رو مست میکنه یه مستی عمیقو ناب ... من عاشق بارون هستم ... مخصوصا باران های پاییز .... نخو فصل من پاییزه  برف رو هم البته دوست دارم بارانو دوس ندارم بلکه عاشق باران هستم و هر روزم که بارونی باشه من اون روز بیشتر از همیشه عاشق پیشه هستم یوهوووووووووو







یاهــــــــــووووو امروزو اومدم بعد از حدوووووود یک مــــــــــــــــاااااااااااااااااااااه




راستش تو این یکی دوماه گذشته با تمامی الطافی که خالق مهربان نسبت به من  داشت اما خیلی بهم سخت گذشت و محرم امسال با همه خوبیاش با چاشنی تلخی روبرووووو بود که  اونم نه تلخی قهوه ساده بلکه تلخیش شبیه به قهوه اسپرسو بود البته اجرای تئاتری موفق رو داشتیم که تقدیمش کردیم محضر امام حسین عزیزمون اما خب خب تلخی که چاشنی تمام شادیام میشد همه چیزمو تلخ میکرد   در حدی که یک پست رمز دار هم نوشتم که در پایین مشاهده میکنین که البته رمزشو هیچکسی جز خودم نداره و خاطرات تلخی رو در اون نوشتم درشو بستم که فقط بمونه این پست که یادم نرم خیلی چیزارو ... ... ... ... ... ... ... ... ...




بیخیال  خداروشکر این روزا خیلی بهترم چووووون با اینکه مهر قلب آدمها کم باشه اما خدایی هست که مهربانتر هرکسی و هر چیزیه و مهر اون رو  با هیچ  چیزی در این دنیا عوضش نمیکنم .... اما در هر صووووووورت خداوند رو شکر میکنم چون  من خوشبخت ترین شخص روی زمین هستم ....یوهووووووووووووووووووووووو



امروز میخوام از یه رفیق جدید که وارد محیط زندگیم شده بحرفم  هه هه البته حیوووووون تشریف دارن ایشووووون  و اسمش پاپی هستش و اینم عکسش





خیلی از دوستان قدیمیه وبلاگم در جریان بودن که من یه سنجاب داشتم و  واقعا منحصر بفرد بود که متاسفانه یه روز یه زنبور گوشتخوار نیشش زد و به بدترین شکل ممکن مرد که البته در پست های قبلی عکسو مطالبش هست خلاصه منم تصمیم گرفتم دیگه با حیوووووونا نپلکم تا اینکه تو سفر خونوادگیمون به شهر کرمان یه همستر نر نظرمو جلب کرد اونوقت خیلی کوچیک بود واسه همین هوایی شدمو خریدمش 



پرورش همستر


در " ادامه مطلب "  اتفاقات باحالی رو که رخ داده با عکسای باحالشون توضیح دادم

ادامه مطلب ...

پاییز بهتریـــــنـ فصلـ زندگیــــ در کنار یـــــوراییـ ها



بگم امروز چه روزیـــــــــه ؟


امروز من ...


من امروز ...


من و امروز ...


امروز و من ...


باشه راهنمایی میکنم من پاییزو دوس دارم


حالا


هـــــــــــــــــــــــــــــر   کی   گـــــــــــــــــــــــــــــفـــــــــت امروز چیـــــــــــــــــــــــــــــ ؟                  




بگم ؟



یاهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو



درســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــته


آبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان



تولــــــدم مباااااااااااااااااااااااااااارک



من پســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر پاییــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم

مرررررررررررســـــــــــــــــــــــــییییییییییییی


خدااااااااااااااااااااااااااااااایا مرسی ی ی ی ی واسه همهــــــــــ چیـــــــــــ


ممنونم از خدایه مهـــــــــــــــــــــربان که تا امروز ب من فرصت حضور داده هوراااااااااااااا




و ممنون از همه کسااااااااایی که تلاش کردن من به اینجایی که الان هستم برسم


از جمله پدر ومادر خووووبم



و ممنون از بهترینای زندگیم یعنی اعضای خانوادم یورااااااااااااااااااااااااااا

هوووووووووووورااااااااااااا


که در روزی که اصلا من تولدم فراموشم شده بود جشنی رو برام گرفتن به یاد موندنی با کلی زحمت که چند روز قبلش کشیده


 بودن که واقعا سوپرایزترین لحظه سال 92 بود برای من

قلب های رئوف یورا و عضو های اصیل خونوادم یورا شامل :


 پژمان و علی امیر و محسن و میثم و محمد حسین و امیر سحر و کوثر و شبنم و نرگس


که البته پژمان لطف کرده بود و شرایط این جشن رو  بیش از پیش مهیا کرده بود


و البته هدیه های فوق العادشون که واقعا انتخاب بینظیری بودن و منو بیش از اندازه خوشحال کردن  


هرچند و هرچند حضور خودشون برای من بهترین هدیست که قابل وصف نیستــ





هه هه یاهوووووووووووووووو


بله و ممنون از شکلکای اینترنتی که الان در پایین دارن واسم شاددددی میکننن مرسیی ی 

   

             

     



      مرسی مرسی مرسی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی از همــــــــــتووون


و همچنـــــــــــــنین گروه رقصو آواز علی که بازم مثله پارسال گروهشو آورده که در پایین مشاهده میکنیین و علی جونم


وسطشون:



 


مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی علی جـــــــــــــــــــــــوووون


و همچنیـــــــــــن دوستان اینترنتیم




یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووووو





ممنوووونم واااااااااااااقعاااااا مرسی



یاهووووووووووووووو هووووووووووورااااااا یووووووووورااااااااااا



یاهو یاهو یاهو یاهو یاهو یاهو یاهو


مرسی ورووووووجکای مهربووووونم



مرسیی ی ی ی ی  مرغای دوس داشتنی ی ی ی


این شیرینه ماله منه ؟؟؟؟




مرســـــــــــــــــی یااااااهووووو



اووووووووووووووه خدایا مرسی ممنونم از همتون ممنونم واسه این همه شادی ی ی ی


مرسی از استاد زندگیم


مرسی از قلبهای رئوف یورااااااا


مرسی از جهان هستی


مرسی از همه و همه


و بازم مرسی از خالق جهان هستی


و بازم اینجا تشکر میکنم از بچه های مهربان گروووه که اونروووز منو اینقدر خوشحال کردند و واسم هدیه آوردند اینقدر معرفت بخدا کمتر جایی پیدا میشه ومن افتخار میکنم ب داشتن این چنیـن یاران با وفایی



+ این قسمت از پست رو من در شب هفتم آبان دارم مینویسم ... گاهی واقعا در این موضوع وا میمونم که واقعا چقدر  قلب های یورا اینقدر مهربوننو بینظیرن  ... تو روزی که بعضی از آدمای بیوفا که دوسشون دارم حتی ازم یادی نکردن قلب های رئوف یورا و اعضای بینظیر گروهم پس از اون جشن زودتر از موعدی که واسم گرفتن و کلی هدیه دادن امروز هم یه جشن دیگه کوچیکتر واسم گرفتنو بازم بهم هدیه دادن ... اینقدر خوشحالم کردن که قابل وصف نیست ... بحث جشن مجددشون جدا بحث اصلی اینه که من چه دووووووووووووووستانی دارم همرنگ برلیان که تنها میتونم بگم  خوشبحال من با لبخـــــــــــــــند ... مـــــــــــــــــــــــــــــــاشاالله لا حول ولا قوته الا بالله ...



اینم یه عکس نیمرخ پاییزی از خودم که همین هفته گرفتم در یک منطقه زیبا


هر چند روزه خوبی نبود اما تصویر خوبی ازش به یادگار موند 




و حرف آخر اینکه از دوستان هم بلاگیم توقع دارم هر کی یه هدیه دیالوگی بهم بده


مثلا بگه من بهت یه کتاب هدیه میدم


فقط دیالوگی


منتظرماااااااااااااااااااا  ؟


پیشاپیش سپاسگذار از هدیتون

❤ ... ❤ یباشکی ❤ ... ❤



   

منـ  هنــــــــــــوز



گاهیــــ



یباشکیــ خوابــ تو را میبینمــ



یباشکیــ نگاهتــ میکنمــ



صدایتــ میکنمــ



بینـ خودمانــ باشد



اما منـ هنـــــــوز


 ☂


 ✎تو را


 ✎یباشکیـــ

 دوســـــتـــــــــــــــــــــــ


 ✎دارمـــ



 {。^^。}


سفر در طبیعت احساس

نگاهتــــــــــــــــــــ

تکرار مکــــــــــرر بهــــــــــــــــــــــــــار استـــــ

و خندهـ اتــــــــــــــــ

شکفتنـ غنچهـ هایـ محجبهـــــــــــــــ


یوهوووووووووووووووووو اینو تقدیم میکنم به دوستان هم بلاکی با تبریکی پر از گل یاس بهاری

یووووووووووووووووهووووووووووووووووو بهار 92 مبارررررررررررررررکـــــــــــ


دوستان متاسفانه با توجه به قولی که دادم بودم واسه دکلمه دومم اما خب نرسیدم که امادش کنم یعنی راستشو بخواید موسیقی مناسبی رو هنوز پیدا نکردم ...
دکلمه اول که " شکوه درنا " اسمش بود و این دومی هم باز در وصف پرنده درنا هستش که شعرش آمادست و باز هم من این دکلمه رو پیشاپیش تقدیم میکنم به این این پرنده بی نظیر طبیعت ...


ایم عید رو ما با خونواده به کرمان یزرد رفتیم که واقعا با اینکه از تاریخ دل خوشی ندارم اما هر لحظش واقعا با شگفتی های خاصی مواجه میشدم که خیلی واسم جالب بود
خب با توجه به اینکه من علاقه وافری به خودم دارم و بیش از 1500 تا عکس گرفتم  الان چندتا از عکسا و مناطقی رو که رفتیم رو رو بلاگم میذارم ...




دوستان این باغ شازده هستش بین کرمان و بم هستش که واقعا یه جای فوق العادس و حتی پاتوق همسر شاه ایران "فره " بوده ... خیلی زیباست که پیشنهاد میکنم که یه بار به اونجا سر بزنید ... اینجا نون معروف کرمان رو هم میتونید به صورت داغو خوشمزه تهیه کنید




اینم باز باغ شازدس از نمایی دیگه



به سوی بهــــــــار

یووووووووووووووهوووووووووووووووو


سلووووووووووووووووووووووووووووووم


فصل بهار رو پیشاپیش بهتوووووون تبریک میگم بچه های مجازی


آیای چیـــــــــــــــــــــــــــــــقده اسفند رو دوس دارم آخه مثله روز پنجشنبه


 میمونه که قرار فرداش جمعه شه


دوستای خوبم ببشقییییییین ایندفعه اینقده دیر آپ کردم


واسه اسفند آپ ویژه دارم


میخوام دومین دکلمه خودمو منتشر کنم


اوه چیـــــــــــــــــــقده واژه منتشر با کلاسه 


این پست رو هم فعلا به عنوان پیشواز نوشتم


دکلمه قبلی رو که خرداد 91 منتشرش کردم رو هم مجددا میذارم 


که تو لینک زیرمیتونین دانلودش کنین


...................................

...................................

...................................


متن دکلمه از خودمه صداشم که صدای خودمه و خلاصه کلی دوسش دارم



       اسمش : شکوه درنا


حجم....: 3mb


فرمت...: mp3


( برای دانلود فایل بر روی واژه (دانلود) که در پایین آمده است کلیک راست کنید 

و گزینه ی   save link As  یا گزینه  save target As  را بزنید )


  دانلود


دوستان اگه موفق به دانلود از لینک بالا  نشدید میتونید از لینک های کمکی زیر استفاده کنید


1- دانلود از media fire    ( کلیک چپ کنید )


2- دانلود از بلاگ اسکای ( کلیک چپ کنید )


...................................

...................................

...................................



الان که با گروه هنرمند یورا در حال ساخت و پرداخت یه نمایش مذهبی و یک


موسیقی طنز با سبک حاص هستیم و کلی فعالیت خارج از برنامه دارم



اما ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا


تو پست قبلی یه جایزه خیلی خیلی خیلی ناقابل گذاشته بودم واسه بهترین نظر در مورد هدیه دادن به عشقتون در روز تولد


خب بهترین نظرو انتخاب میکنیم


نفر اول :


دلتنگ از یاد رفته...
من روز تولد عشقم بزرگترین هدیه رو بهش دادم..
زندگیمو..امضا کردم که تموم شه..
آخه کسی که دوسش داشت منتظرش بود
همسرم..طلاق چیزی بود که اون میخواست..و من، کسی که او نمیخواست..و او کسی که عاشقانه دوسش داشتم..
با من انگار توی قفس بود،نمیتونستم عشقمو اسیر ببینم..
حالا هم روز تولدم دلم میخواد بفهمم که هدیه ی روز تولدشو دوس داشته..
ببینمش از دور که داره کنار کسی که بیشتر از من دوسش داشت میخنده..که خوشبخته..همین خوشحالم میکنه
ببخشید میدونم هیچ کمکی بهتون نمیکنه و اصلا انتظارشو نداشتید
نمیدونم چرا یهو لب وا کردم اینا رو گفتم فضا رو تلخ کردم
میتونید این تلخی رو از وبلاگتون پاک کنید

کاش میشد منم این تلخی رو از زندگیم پاک کنم...



نفر دوم :

شنگول :
سلام خوبی ببخشید نیومدم سر بزنم  اولش که امتحان داشتم بعدشم اینترنتم قطع شد من اگه بودم تا ساعت 00:00 میشد پیام میدادم بهش ومیگفتم که چقدر میخوامش بعدشم 
عکسشو میکشیدم یا اگه بلد نبودم  میدم به یکی بکشه برام بعدش بهش میدمش بهش فک کنم کار قشنگیه



نفر سوم (دو نفرن ) :


نسیم :
سلام داداش سامی واقعا شرمنده ک نمی تونم زیاد بیام سر بزنم
راستش یکی از بزرگترین دغدغه های زندگی من خریدن کادوی تولده

عشقم باشه که می خوام بهترین کادوی دنیارو بهش بدم ولی ارزش کادو به قیمتش نیست به احساسیه که از ته قلبت سالروز شکفتن کسی رو بهش تبریک میگی
اگه بخوام برای عشقم بخرم یه گوی شیشه ای گنده می خرم که توش خونه باشه عین گوی فیلم رویای خیس 
چون می دونم خیلی دوس داره


ولی اگه خودم باشم از عشقم توقع کادو ندارم

همین که باهام مهربون باشه و صادقانه حرف بزنه برام یه دنیا ارزش داره


کوه یخی :

سلام سام خوب خودم چطوری؟
به نظر من اگه پول داشتم یه ماشین بهش میدادم 
ولی حالا که نداریم به نظرم یچیزی بهش بدی که همیشه داشته باشه
یه دسبند فوق العاده قشنگ که هرکی چشش بهش بیوفته ضعف کنه ! دسبند دلفینیه که بهم پیچ خورده هرچی بگم کمه باید ببینیش

 



خب نفر اول که متاسفانه خودشو معرفی نکرده اما جنس هدیشو خیلی واسم جالب بود و واقعا به روح بزرگش تبریک میگم


بنابراین


برنده این پست ما کسی نییییییییییییییست جز :


شنگووووووووووووووووووووول



چون واقعا بکرترین و زیباترین هدیه برای طرف مقابل ماست کشیدن پرتره هستش و جایزه به شنگوول تعلق میگیره




و نفرات سوم هم که نسیم و علی بودند که برندگان افتحاری


ما خواهند بود 





    امااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا زرشک طلاییه این مسابقه     


تقدیم میشه بــــــــــــــــــــــــــــــــه


راااااااااااااااااااابین :



رابین
من یکم واسه تولد یکی از دوستام ک ازم متنفره خل بازی درآوردم
یکی از مداد نوکی هاشو خیلی دوست داشت...منم اونو ازش دزدیدم بدون این که بفهمه بعد رفتم براش یه مداد نوکی خوجمل خریدم ولی چون ازم متنفره اگه خودم کادو رو بهش میدادم مینداختش سطل آشغال.
کادو رو دادم ب یکی از دوستامو گفتم بهش بده و بگه ک خودش براش خریده
........




ویژه ... ویژه ...


رابین پس از دریافت زرشک طلایی از مسابقه کوهستان عشق ، سام را تهدید کرد :


رابین
یه زرشکی ازت بسازم ساااااااااااااااام


پاسخ سام : ای راااابین هود هنگامی که رقیب انتخاباتی اوباما شکست خورد در مقابل اوباما ،  تنها کاری که کرد این بود که به اوباما تبریک گفت . پس تو نیز اینگونه باش . است . بود . شد . گردید 


......................................................................

......................................................................






                 اینم یکی دیگه از عکسای خودم